زخمهای فراموشی و بدقولی بر روح جانباز شیمیایی مشهدی!
۳۷سال پیش وقتی نیروهای بعثی به دستور صدام به خاک ایران تجاوز کردند، مردان غیور ایرانی فارغ از سن و سالشان لباس رزم پوشیدند و به دفاع از خاک ایران پرداختند؛آن روزها برایشان آینده و شغل و ازدواج معنا نداشت، فقط به یک چیز فکر میکردند؛آنهم حفظ کشور از حمله اغیار بود.
به گزارش سایت مشهد فوری،
در آن روزها اصلا سهمیه جانبازی و مستمری معنایی نداشت حتی بسیاری از
رزمندگان به بازگشت هم فکر نمیکردند و شهادت هدف غایی شان بود.
آن
روزها گذشت و خیلی از آنهایی که به امید نوشیدن جام شهادت رفته بودند ناکام
بازگشتند اما چگونه؟ بسیاری با زخمها و ترکشهایی که در بدنشان جا خوش
کرده بود،عده ای دیگر با اعصاب و روان بهم ریخته ناشی از موج انفجار و دیدن
جان دادن همسنگرشان و یک عده هم با زخمهای گاز خردل که سوغات بعثیهای
وحشی برای مردم بیگناه بود.
سال ۶۷ که عراقی ها در پاکدشت تک میزنند وی به همراه یکی از هم رزمانش مسئول تامین خطوط مخابرات بوده و درحال ماموریت که ناگهان بمب شیمیایی در نزدیکی آنها برخورد میکند.
فلاح درباره آن حادثه میگوید: یادم میآید بوی سیر میآمد؛هم رزم من ماسک نداشت و ماسک خودم را روی صورت او گذاشتم اما فکر نمیکردم به آن سرعت شیمیایی شده باشم!
ادامه
- ۹۶/۰۶/۰۱