توجه
به ایران در جشنواره فیلم فجر امسال نمود بیشتری به سالهای قبل دارد. این
توجه را میتوان دو جور دید. از میان فیلمهایی که تا به حال دیدهام دو
نوع توجه را میتوانم مثال بزنم. یکی توجه به ایران از منظر امنیت ملی و
دفاع و شهادتطلبی در فیلمهایی چون «به وقت شام» ابراهیم حاتمیکیا و «سرو
زیر آب» محمدعلی باشه آهنگر. حاتمیکیا در این فیلم بهخوبی وحشت داعش را
به تصویر میکشد و میان وحشت داعش و وحشت از داعش فرق مینهد. خاورمیانه را
خانه تلقی میکند و جانبازی اهالی خاورمیانه را برای هم به تصویر میکشد.
در
فیلم باشه آهنگر نیز بزرگداشت پرچم ایران را میبینیم و تلخی جنگ را. باشه
آهنگر از جنگ گفته است اما جنگطلب نیست. فیلم حاتمیکیا هم جنگطلب نیست
اما لزوم دفاع در هنگام تهدید را تاکید میکند. این توجه به ایران با ایجاد
روحیه ملی در این دو فیلم هست اما نوعی دیگر از توجه توجه قومی است.
در
فیلم «شعلهور» و «سرو زیر آب» با توصیف و تقویت بلوچ، سیستانی، لر و یزدی
زرتشتی مواجه هستیم. باعث خوشحالی است که فیلمهای کارگردانان مطرح در
سیستانوبلوچستان و لرستان ضبط میشود. دو استانی که هم محرومند و هم مظلوم
و در عین حال زیبا و باستانی. تصاویر بکر شعلهور از سیستانوبلوچستان و
میرجاوه و زاهدان و زابل آن قدر بدیع و زیباست که شوق سفر به آن منطقه را
در بیننده برمیانگیزد. همچنین آن چه از لرستان در سرو زیر آب میبینیم بکر
و هوسانگیز است. کوههای بلند پوشیده از برف و دشتهای سبز و پر از بلوط.
آن چه از یزد میبینیم خداپرستی و یگانهپرستی زرتشتیهای ایرانی است که
شهید دادهاند. تصاویر زیبا از پرستش آنان و طبیعت بیابانی یزد.
شعلهور
و سرو زیر آب توجه به ایران و قومیتها و مذاهب و ادیان را در دیالوگ
خلاصه نکردهاند بلکه به میان آن مردم رفتهاند و فیلمها در دل آنها
ساختهاند./353588/25/
ادامه خبر